من کیستم ؟
از ویژگیهاى عصر جدید، جریان شتابآلود زندگى است. حوادث و رویدادهاى گوناگون، آنچنان با وسعتْ پدید مىآیند كه فرصت تفكّر و تأمّل را از آدمى سلب مىكنند. در نتیجه، مجالى براى تفرّج در دنیاى درون و جهان برون باقى نمىماند و انسان، این موجود سرگشته و درمانده، نه تنها لذّت تفكّر را حس نمىكند، بلكه انگیزه كافى براى اندیشیدن در باب ضروریات زندگى را نیز در خود نمىیابد. حاصل این روند، بیگانگى او با خویشتن و جهان خارج از خویشتن است. ولى آنچه دردآورتر، عمیقتر و دشوارتر رخ مىنماید، بیگانگى با خود (عالم درون) است.
هویّت چیست؟
اریك اریكسون كه نام او با «هویّت» پیوندى عمیق دارد مىنویسد: «هویتى كه نوجوان در صدد است تا به طور روشن با آن مواجه شود این است كه «او كیست؟»، نقشى كه باید در جامعه ایفا نماید چیست؟ آیا او یك كودك است یا بزرگسال؟ آیا او توانایى آن را دارد كه روزى به عنوان یك همسر یا پدر یا مادر باشد؟ آیا او علىرغم نژاد، مذهب یا زمینههاى ملى - كه او را از نظر مردم كم ارزش جلوه مىدهد - ، احساس اعتماد به نفس دارد؟».
1 . هویّت فردى
پیشتر از این در تعریف «هویّت» بیان شد كه ابتدا براى فرد، و بویژه جوان، این پرسش كه «من كیستم؟» مطرح مىشود و پس از آن «چه نقشى دارم؟» عنوان مىگردد. چنانچه بیشتر به معناى اول تأكید داشته باشیم، رابطه میان «خودشناسى» و «هویّت فردى» تعریف مىشود ؛ زیرا «هویّت» همان حقیقت شخص است كه مشتمل بر صفات جوهرى اوست و این همان مقولهاى است كه در «خودشناسى» به دنبال دست یافتن به آن هستیم. لذا مىتوان گفت كه با تحقّق خودشناسى، بخش عمدهاى از هویّت فردى نیز محقّق مىشود.
2 - هویّت اجتماعى
از نوجوانى به بعد به تدریج، گرایش به «اجتماعى شدن» در شكل دوستیابى و وفادارى به او ظاهر مىشود. یكى از صاحبنظران شخصیت مىنویسد: «عدم توانایى در انتخاب شغل و یا عدم ادامه تحصیل، غالباً نمودى از بحران هویّت یا گم گشتگى در نقش اجتماعى است. بسیارى از رفتارهاى ضد اجتماعى و ناسازگارانه افراد را مىتوان از این دیدگاه توجیه نمود».
در كلام الهى، از خودبیگانگى، حاصل از «خدابیگانگى» تلقى شده است. آنجا كه مىفرماید: «در زمره آنانى نباشید كه خداى را از یاد بردند، پس خود را نیز از یاد بردند»(سوره حشر).
3 . هویّت خانوادگى
در بحث هویّت، خانواده جوان از دو جنبه براى او حائز اهمیت است، در جنبه اول رفتار كلامى و عملى والدین (علىرغم سنین حساس جوانى) براى فرزند از نوعى اعتبار برخوردار است و جنبه دوم ، كثرت ارتباطهاى جوان و والدین در درون نهاد خانواده است كه به نوبه خود مىتواند هم آنها را به یكدیگر نزدیكتر و یا در مواردى دورتر نماید.
4 . هویّت دینى
از نیازهاى فطرى آدمى، گرایش به عشق و پرستش است، تجلّى چنین احساس و تمایلى، در اعمال و رفتار دینى، آشكار مىشود. بدیهى است كه پیامدهاى تكوین هویّت دینى، احساس تعهد و مسئولیت در قبال ارزشها و باورهاى آن مكتب است.
چگونگى شكلگیرى هویّت در فرد
براى شكلگیرى هویّت در فرد باید چند مسئله را در نظر گرفت كه عبارتاند از:
یك. خودشناسى
شناخت آدمى از شخصیت خویشتن، همچون منشور كثیر الاضلاعى است كه شامل جلوهها و منظرهاى متنوّع و متعدّدى مىشود. اگر چه احاطه فرد به همه جوانب خویشتن خود، مقدور نیست ولى برخى از مهمترین جنبههاى خودشناسى چنین است. شناختْ نسبت به تواناییها و استعدادهاى درونى، شناخت نسبت به ویژگیهاى رشد ، شناخت نسبت به نیازهاى اساسى روانى، شناخت نسبت به ضعفها و محدودیتهاى وجود خویشتن.
طرحى ساده براى خودشناسى
اینك با طرح چند پرسش ذیل مىتوان به صورت عملى، جوانان را در زمینه خودشناسى یارى نمود:
آیا به روشنى مىدانم كه چه جنبههاى خوب و سازندهاى در شخصیت من وجود دارد؟ و آیا توانستهام این جنبههاى مورد نظر را پرورش داده، به تقویت و توسعه آنها بپردازم؟ تا چه اندازه به جنبههاى منفى خود، آگاهى دارم؟ و آیا براى پذیرفتن آنها شجاعت روحى لازم را دارم؟ آیا سعى مىكنم كه هر روز یكى از آنها را در وجود خود محو نموده، مجموعه آنها را تقلیل دهم؟ آیا تا به حال، عملى انجام دادهام كه به ضرر خود و نفع دیگران باشد، یا برعكس؟ چه واكنشى در رابطه با تذكّر خیرخواهانه دوستانم انجام مىدهم؟
دو. داشتن هدف در زندگى
هدفها، آدمى را به كار و كوشش و تكاپو وامىدارند و روش زندگى او را معین مىكنند. در این زمینه، توجه به نكات پیشنهادى زیر مىتواند مفید واقع شود:
براى تعالى زندگى هدفهایى قابل قبول در نظر گیرند و به آنها ایمان داشته باشند. در صورت رسیدن به هدف مورد نظر، بلافاصله هدفى دیگر را جایگزین نمایند. آرمانهاى برتر و هدفهاى والاتر، نشان از ارادههاى پُرشور و آهنین دارند. پدیدههایى همچون تحصیل، اشتغال ، درآمد مكفى، زندگى مرفّه و شهرت، هیچكدام هدف نهایى زندگى به شمار نمىآیند، بلكه همه اینها وسایل و ابزارى هستند براى رسیدن به هدف نهایى.
موانع شكلگیرى هویّت در جمع
برخى از موانع شكلگیرى هویّت اجتماعى، به وجود تعارضهاى حل نشدهاى بستگى دارد كه در محیط زندگى و جامعه در برابر نسل جوان، پدیدار مىشود. مثلاً دوستى با جنس مخالف که از نظر موازین اجتماعى، رفتارى ناهنجار تلقى مىشود. حل این تعارضها مىتواند موجب شكلگیرى هویّت اجتماعى گردد .
بحران هویّت
اصطلاحى است كه براى توصیف «عدم توانایى فرد در قبول نقشى كه جامعه از او انتظار دارد» به كار رفته است.
شخصى كه فاقد یك هویّت متشكّل است در ادامه زندگى با مشكلات متعددى مواجه خواهد شد». در این حالت، سبب مىشود فرد احساس كند منزوى، تهى، مضطرب و مردّد شده است. احساس مىكند كه باید تصمیمهاى مهمى بگیرد لیكن قادر به انجام دادن این كار نیست. در طى آشفتگى هویّت، فرد ممكن است احساس كند به جاى آنكه در حال پیشرفت باشد دچار پسروى است. آثار و تبعات بعدى فقدان هویّت را مىتوان در پدیدههایى همچون: مسئولیتگریزى، دلزدگى، دلمشغولیهاى بىهدف، هیجاناتِ جانشینناپذیر، شخصیت منفعل و بىتفاوتى جستجو نمود .
جوان و تلاش براى كسب هویّت
جوان براى كسب هویّت و نوسازى شخصیت و بازآفرینى و تكامل هویّت خود مىتواند این شانزده نكته را سرلوحه زندگى خویش قرار دهد تا تبدیل به یك جوان آرمانى گردد:
او باید با دیگران همكارى داشته باشد و به خود و دیگران اجازه زندگى بدهد.
او باید با وجدان خود در یك هماهنگى نسبى به سر برد.
اهداف او باید معقول باشند و در محدوده ظرفیتهاى او قرار گیرند.
نیازهاى شخصى او در ارتباط با موازین اخلاقى، معقول، قابل قبول و قابل تعدیل باشد.
او باید به مرتبهاى از عدم وابستگى و اعتماد به نفس برسد.
او باید خواهشهاى بیولوژیك (زیستى) و تظاهرات هیجانى خود را به راههاى قابل قبول از نظر اجتماع، هدایت كند.
جوان باید از واقعیات، برداشت روشنى داشته باشد و ضمن داشتن تخیّلات، نباید واقعیت را با خیالپرورى یا تفكر رؤیایى مخدوش كند.
منبع: موسسه جهانی سبطین